صبحانه ... سوپ ... سیزدهمین روز بهار

[از یه بلاگ دیگه] ... الان یک چند هفته‌ایی میشه یک گوشه، تو کشوی معلم افتادم. کنار کلی مداد و پاک‌کن دیگه

میرزانامه

[از یه بلاگ دیگه] مثل لبخند گذراى کارمند کلافه ى بانک

تَهِ خیار

بدون سطر؛ 491

قدر این یکدم و یک لحظه بدان / تا تو اندیشه کنی، آن هم نیست

پروین اعتصامی

بدون سطر؛ 490

بدون سطر؛ 489

در ایوان خانه ها، همسایه ها تبریک سال نو می گویند ... تماشای رگبار آسمان

رعد و برق ... طوفان ... رگبار ... تگرگ ... باران ...

گفتگوهای نوروزی ... از حال و احوال تا اقتصاد و سیاست و همه ی موضوعاتی که در آن ها به راحتی صاحب نظریم !!!

بدون سطر؛ 488

قرب و بعد از طرف توست چو حق نشناسی / نسبت نقطه ز اطراف به پرگار یکی است

میرزا محمدعلی صائب تبریزی

بدون سطر؛ 487

باغچه ی روبه روی دکان را حسابی گل کاری کرده ... پیرمرد

آیینه ها ... از انعکاس نام تو می خندند

قیصر امین پور

[از یه بلاگ دیگه] ... آن روزی که از این ها زیاد در دستت باشد و کسی نباشد تا به او هدیه شان دهی ...

نجوا

[از یه بلاگ دیگه] ... چند هزار کیلومتری ... چن کیلومتری ... چن متری ... چن سانتی متری ... با فاصله

حتی؛ اگر افسانه باشد

بدون سطر؛ 486

چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان / تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش

حافظ

بدون سطر؛ 485

چای و نبات ... شش صبح ... نهمین روز بهار

بدون سطر؛ 484

پیام ها را نگاهی می کنم ... تبریک های نوروزی را می خوانم ... برخی را پاسخ داده ام ... برخی مانده

اگر پیام مرا دریافت کرده اید، که باز هم ممنون ... اگر دریافت نکرده اید هنوز؛ فرقی نمی کند ... ممنون :)

بدون سطر؛ 483