نام سال، حمایت از کالای ایرانی شد. از چرایی و چگونگی این نام گذاری ها که بگذریم، باید درباره ساختار مدیریت و اقتصاد کشور دیدی واقع بینانه داشت. تردیدی وجود ندارد که حمایت از کالای ایرانی بسیار مهم است. اما برای حمایت از کالای ایرانی باید چه کار کرد؟ آیا باید فقط امسال از کالای ایرانی حمایت کرد؟ شاید اگر طی سالیان گذشته حمایت از کالای ایرانی، چه در سطح سیاستگذاری و چه در سطح اجرایی با ملاحظات فرهنگی و اجتماعی نمودی ملموس داشت، وضعیت امروز ما این گونه نبود که روزهای آغاز سال نو با التهاب کاهش ارزش پول ملی همراه باشد. کالای ایرانی قصه پر غصه ای دارد. با نام گذاری یک سال و چشم بستن بر ساختار مدیریت و اقتصاد کشور نمی توان انباشت مساله ها را در طول زمان نادیده گرفت. رضا امیرخانی سال ها قبل نوشته بود:
خانواده ای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفره فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند...به پدر چه خواهید گفت؟ بی کاره؟ مفلس؟ معتاد؟ هر چه خواستید بگویید اما بدانید از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگر کسی به فکر نجات چنین خانواده ای باشد، تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...
مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود مادر را نیز فروخته اند! در چنین خانواده ای تنها مایه نجات، همت فرزندان است... از پدر کاری بر نمی آید.
همت فرزندان نه باید با جوزدگی همراه باشد و نه با بی تفاوتی. فرزندان باید با نگاهی واقع بینانه به ساختار مدیریت و اقتصاد کشور، به تحلیل مساله ها، طراحی و اجرای راهکارها بپردازند. فرزندانی داریم که فقط خاطراتی از وطن دارند و رفته اند. فرزندانی داریم که آخرین خاطره ها را می سازند و در همین امسال از وطن خواهند رفت. فرزندانی داریم که گمشده این روزهایشان همت است. و البته فرزندانی هم داریم که اتفاقا مانده اند یا بازگشته اند و کمر همت بسته اند. این گروه آخر از نظر کمیت، به نسبت جمعیت فرزندان وطن تعداد زیادی ندارند. آنچه مهم است، پر فروغ کردن امید در ذهن و زبان این فرزندان گروه آخر است؛ نه امیدی واهی که امیدی واقعی. ایران مساله های حل شدنی فراوانی دارد. همت فرزندان امیدوار وطن این است که مطالعه کنند. بنویسند. سخن بگویند. انتقاد کنند. فکر کنند. مطالعه کنند. دوباره بنویسند. فکر کنند. بشنوند. دوباره بشنوند. فکر کنند. تیم سازی کنند. گفتگو کنند. مطالعه کنند. مساله کشف کنند. مساله حل کنند. شکست بخورند. یاد بگیرند. باز هم شکست بخورند. خسته شوند. اما ادامه دهند و باز راه حلی تازه بسازند. باز هم یاد بگیرند و فراموش نکنند که تنها مایه نجات، همت فرزندان است.
به تازگی یک برنامه آموزش سازمانی ویژه مدیران مدارس یک مجتمع آموزشی داشتم. مجتمعی که بیش از ۴۰ مدرسه در کشور دارد و از مدارس خوشنام محسوب میشود. فرصت گفتگو و تعامل با مدیران مدارس برایم ارزشمند بود. شنیدن برخی از چالشهای ایشان در سال تحصیلی جاری و اطلاع از دغدغههای این افراد با سابقه برایم مهم بود. از این که میتوانستم برخی از آموختههایم را با این گروه از مدیران به اشتراک بگذارم، حس خوبی داشتم. پس از این تجربه، قدری فکر کردم و پنج مورد را فهرست کردم. این موارد را اینجا به اشتراک میگذارم.
یک. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره چه چیزهایی پرسش دارم؟ درباره چه مواردی جستوجوگری میکنم؟ در چه موضوعاتی کنجکاوی دارم؟
دو. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره گذشته، حال و آینده سیستم آموزشی کشورم چه تحلیلی دارم؟
سه. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ در سال تحصیلی جاری چه مطالعاتی داشتهام؟ چه کتابهایی خواندهام؟ از چه مقالاتی آموختهام؟
چهار. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره علوم و فناوریهای نوین و تاثیر آن در حوزه آموزش چه چیزهایی میدانم؟ چه اقداماتی داشتهام؟ چه کارهایی باید انجام دهم؟
پنج. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ آخرین باری که درباره قصد خودم از انتخاب حرفه مدیریت مدرسه قدری عمیق فکر کردهام و با خودم خلوتی داشتهام که چرا مدیر یک مدرسه هستم، چه وقتی بوده است؟
سیدعلیرضا کاشیزاد
بیایید قدری تعطیل کردن و تعطیل بودن را واکاوی کنیم. به هر حال گروهی از افراد تصمیم گیرنده در بخش دولتی تصمیم گرفتند که به دلیل افزایش آلودگی هوا مدارس تهران تعطیل شود. چالشی که به نظر می رسد در شهرهای دیگر کشور مشاهده خواهیم کرد.
تعطیلی مدارس، مساله این نوشتار نیست. اما تعطیلی اذهان دانش آموزان و بخش اعظمی از کنش گران نظام آموزش و پرورش موضوع این نوشتار است.
می خواهم در همین ابتدا پرش کنم به انتها و چند پیشنهاد دهم:
پیشنهادم به پدرها و مادرها:
لطفا در جمع خانواده خود، همین امشب چند دقیقه درباره آلودگی هوا گفتگو کنید. به نظر می رسد در این روزها برخی از گفتگوها حاکی از این است که فرزندی در یک خانواده از تعطیلی مدرسه خوشحال است. امشب از او بپرسید آیا می داند میزان هزینه خسارت ناشی از آلودگی هوا برای کشورمان چقدر است؟ در کنار او بنشینید و با هم جستجو کنید و یک گزارش معتبر را بیابید. مثلا این عبارت را جستجو کنید:
" گزارش پیامدهای زیست محیطی آلودگی هوا "
(این گزارش را دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس در مرداد ۹۶ منتشر کرده است.)
درباره آلودگی هوا در خانواده خود گفتگو کنید. یک گزارش را با همدیگر مرور کنید. با هم صحبت کنید. ببینید که آینده زندگی خودتان و خانواده تان و شهرتان چگونه با اقدامات خودتان ارتباط دارد.
پیشنهادم به معلمان:
لطفا فکر کنید و ببینید درسی که در مدرسه می دهید با ماجرای آلودگی هوا چه ارتباطی دارد؟ یک معلم ریاضی چگونه می تواند یک زنگ درسی خود را طوری طراحی کند که مباحث کلاس درس مرتبط با موضوع آلودگی هوا باشد؟ درباره هر درسی که معلم آن هستید، قدری فکر کنید. کلاس درس خود را در مدرسه به گونه ای طراحی و اجرا کنید که آگاهی و توجه خودتان و شاگردانتان، درباره آلودگی هوا افزایش یابد.
پیشنهادم به مدیران مدارس:
جلسه ای را طراحی کنید و با معلمان درباره آلودگی هوا گفتگو کنید. در این جلسه پرسشگری کنید و ببینید به نظر همکارانتان، مدرسه شما چه نقشی در این چالش ملی می تواند ایفا کند. اگر مدیر یک مدرسه هستید، جستجو کنید و ببینید مدارس کشورهای مختلف دنیا در موضوع آلودگی هوا چه ایده ها و تجربه هایی دارند؟ چگونه با مشارکت معلمان، خانواده ها و دانش آموزان می توان یک کنش اجتماعی اثربخش را در این باره ایجاد کرد؟
بله؛ مدارس تعطیل می شوند
اما این تصمیم خانواده ها، تصمیم معلمان و تصمیم مدیران مدارس است که با تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا، فکر و عمل خود را در این باره تعطیل کنند یا در این چالش، یک کنش موثر داشته باشند.
این یادداشت در سال هزاروسیصدونودوشش در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است