سال ۱۳۹۷ سال حمایت از کالای ایرانی نام‌گذاری شد. 

پیشنهاد اول

نام سال ۱۳۹۱ یعنی شش سال پیش، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی بود. بله؛ درست خواندید. البته با توجه به بی ثباتی سطوح مختلف مدیریت در فرآیند تغییر دولت‌ها، احتمالا نام سال نو برای برخی از مدیران کشور جدید است. بنابراین طی روزهای آغازین کاری در همین فروردین ماه جمعی از مدیران دولتی، به این فکر می‌کنند که: خب امسال چه کار کنیم! پیشنهاد اول این است که در هر سازمانی که حضور دارید، در اسرع وقت یک گزارش عملکرد از سال ۱۳۹۱ بیابید. حتما کار سختی است. چرا که اساسا با واژه غریبی دست و پنجه نرم خواهید کرد. واژه عملکرد! اما اگر مدیر هستید، باید بتوانید چنین کاری انجام دهید. اگر بخواهید قدری سیستمی فکر کنید و مهارتی مانند #تفکر_در_طول_زمان را به کار بگیرید، بد نیست که نه تنها گزارش عملکرد سال ۱۳۹۱ بلکه روند عملکرد سازمان یا واحد سازمانی خودتان را طی این شش سال گذشته بررسی کنید. موضوع این است: عملکرد سازمان یا واحد سازمانی شما در حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی.

پیشنهاد دوم

لطفا تا اطلاع ثانوی در حمایت از کالای ایرانی هیچ همایشی برگزار نکنید و در همایشی با این نام شرکت نکنید! از کارهای مرسوم طی سال‌های گذشته در ایران، این بوده است که سازمان‌های دولتی با تغییر نام سال، مجموعه‌ای از همایش‌ها را تعریف می‌کنند. اگر دغدغه عملکرد دارید، تا اطلاع ثانوی نه همایشی را برگزار کنید و نه در همایشی شرکت کنید. باید به جای تولید هزاران صفحه گزارشات بی‌فایده و هزاران نفر ساعت کار غیرتخصصی و کارهایی مانند برگزاری همایش و جلسات هم‌اندیشی عجیب و غریب، یک کار سخت انجام دهید. فکر کنید. بله؛ درست خواندید. فکر کردن کار سختی است. به ویژه برای یک مدیر ارشد دولتی و سیاستگذار بخش عمومی که مرتب از جلسه‌ای به جلسه‌ی دیگری در رفت و آمد است. از یک جای سازمان به جای دیگری در سازمان. گاهی از این خیابان به آن خیابان. برخی اوقات از شهری به شهری دیگر. و وقتی یک هفته کاری را مرور می‌کنیم، می‌بینیم تمام زمان کاری به جلسه گذشته است. جلسه پشت جلسه. انگار وقتی برای فکر کردن نیست. گاهی که از نزدیک با برخی از مدیران تعامل داشته باشید، در میان گفت‌وگویشان آگاهانه و غیرآگاهانه می‌گویند: فکر کردن نمی‌خواهد که ... یا می‌گویند: وقتی برای فکر کردن نداریم ... اگر می‌خواهید وقتی برای فکر کردن بیابید، لطفا تا اطلاع ثانوی نه همایشی در حمایت از کالای ایرانی برگزار کنید و نه در همایشی شرکت کنید، به جای آن قدری فکر کنید. فکر کنید به مدیریت زمان خودتان. فکر کنید به مدیریت کلام خودتان!

پیشنهاد سوم

تصمیم بگیرید که در بحران‌های پیش رو در سال جدید، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مسوول کمیته ویژه رسیدگی به وضعیت نفتکش نکنید! دلیل این پیشنهاد ساده است. زمان آقای وزیر ارزشمند است. باید برای بحران‌ها، مدیر پروژه داشت. یکی از گام‌های کلیدی در مدیریت بحران، این است که بدانید در شرایط بحرانی، داشته‌های شما چیست. اعضای تیم چه کسانی هستند؟ رهبری این تیم بر عهده کیست؟ باید از قبل آماده بود. حمایت از کالای ایرانی، به خودی خود در وضعیت موجود ساختار مدیریت و اقتصاد کشور، یک مسأله بحرانی است. امید این که، شش سال بعد یعنی در سال ۱۴۰۳ دری به تخته نخورد و نام سال دوباره به حمایت از تولید ملی مربوط نباشد! یا اگر مربوط بود، چنین یادداشتی دوباره منتشر نشود. بالاخره این بحران کار دستمان می‌دهد؛ دیر یا زود.

سیدعلیرضا کاشی‌زاد
این یادداشت در  دوازده فروردین هزار و سیصد و نود و هفت، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.