یک سال پس از انتخابات ۱۳۹۶ است.
بر در و دیوارهای شهرها، خبری از دوباره ایران و دوباره امید نیست!
عجیب هم نیست! چون عدهای فکر میکنند، پاسخ مطالبهگریها این است که: خیالتان راحت باشد.
در شرایطی شبکههای مختلف تلویزیونی بر گوشه تصویرشان، نام سال نو را درج کردهاند که بسیاری از کسب وکارهای تولیدی در ایران، در سردرگمی سازوکار تامین مواد اولیه خودشان طی ماههای آتی هستند. حمایت از کالای ایرانی، بیشتر به افسانهای میماند که بیخبر از اطلاعات و نرخهای روزانه بازار است. نتیجه این ماجرا در طول زمان، مرگ کیفیت تولیدات و خدمات است.
همچنان چالش فرهنگی و اجتماعی رفتار ایرانیان بحث برانگیز است. در همین چند سال قبل، سخن از اتحاد بود که خودرو نخرید. با اعلام یک طرح جدید تسهیلات خرید خودرو، مردم سرزمینمان رکورد جدیدی در خرید خودرو ثبت کردند. به نظر میرسد فروکاستن مساله به این که (چرا گوجهفرنگی میخرید؟ چرا تخممرغ میخرید؟ چرا خودرو میخرید؟ چرا دلار میخرید؟ نخرید! نخرید!) دردی از دردهای جامعه ایران دوا نخواهد کرد. داشتن بینشی تحلیلی برای درک مسالهها، مانند قرص و کپسول نیست. البته افراد و گروههای مختلف به طور مستمر در تلاشند که آگاهی مردم را افزایش دهند.
از سوی دیگر چهرههای محبوبی که با یک ویدئو در نزدیکی انتخاباتها، میتوانند میلیونها نفر را به هیجان آورند، در زمان بروز چالشی اجتماعی مانند اعتراضات دی ماه گذشته یا در زمان چالشی اقتصادی مانند آنچه طی این ایام بر سر نرخ ارز و سکه آمده، سکوت میکنند.
۱۹ فروردین ۱۳۹۷ در حالی که در خیابان بهشت شهردار تهران در حال خواندن متن استعفای خود بود، در میدان بهارستان، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گزارش تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان را میخواند. استعفای شهردار رد شد. گزارش تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان به قوه قضاییه ارجاع یافت.
درباره اولی، پوشش خبری گستردهای بود. اما درباره دومی، رسانه ها کمتر به جزییات پرداختند. اولی، گرفتار بازی سیاسی شد و در صدر اخبار. و دومی چون حرف از فساد داشت، کمتر مورد توجه قرار گرفت.
در گزارش تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان، فصلی به بانک سرمایه اختصاص داشت. یک بند از گزارش به نقل از ایسنا:
"تغییرات در مدیران عامل بانک سرمایه از بدو تاسیس تا پایان سال ۹۵ نشان می دهد که انتصاب ۱۳ مدیرعامل با میانگین مدیریت ۱۰ ماه منجر به عدم ثبات مدیریتی و به یکی از عوامل زمینه ساز تخلف و تضعیف جایگاه بانک بدل شده و صدمات جبران ناپذیر را بر پیکره آن وارد کرده است که نتیجه این پیامد مهم در صورت ادامه دار بودن می تواند بانک را به ورطه نابودی کشاند."
این بانک که در گزارش تفحص مجلس، سخن از نابودی آن است، همین روزها در تبلیغات شهری خود، تصویر سفره هفت سین را به نمایش گذاشته و از سین سرمایه سخن گفته است.
در این اوضاع وقتی سخن از سرمایه میشود، باید به یاد سرمایه اجتماعی بود. به نظر می رسد وضعیت ما به گونهای است که انباشته سرمایه اجتماعی، به مانند دانههای شن یک ساعت شنی هر لحظه در حال کاهش است؛ چه در بعد ساختاری، چه در بعد شناختی و چه در بعد ارتباطی.
نه #بهشت و نه #بهارستان،
حال و هوای شهر و دیار امروز ما نیست.
و دریغا به خاطر حرمت واژه ها؛
حرمت #امید.
باید #فکر کنیم. باید #گفتگو کنیم. درباره اعتماد، درباره تعهد و درباره مسوولیتپذیری. این مفاهیم در زندگی روزمره ما ایرانیان باید جانی تازه بگیرند. حرمت واژهها را باید به واژهها برگردانیم.
سیدعلیرضا کاشیزاد
این یادداشت در بیست فروردین هزار و سیصد و نود و هفت، در کانال تفکر سیستمی منتشر شده است.